پست ثابت...

بسم ا... الرحمن الرحیم

سلام

به وبلاگ من خوش اومدین

این وبلاگ با هدف شناخت امام شیعیان امام موسی کاظم(ع)طراحی شده

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ


مطالبی که اینجا گذاشته میشه در رابطه با شیوه ی زندگانی امام موسی کاظم (ع)،احادیث امام موسی کاظم(ع)

وسایر مطالبی که در این حوزه وجود داره هستش

هر مطلبی که در این وب گذاشته میشه با ذکر منبع هستش تا شما بتونین با استفاده از منبع مطالب،اطلاعات بیشتری بگیرین

درکل امیدوارم از تمامی مطالب دیدن کنید

منتظر انتقادات و پیشنهادات و درکل نظرات شما دوستان عزیز هستم

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 17 فروردين 1397 ] [ 18:25 ] [ حدیثه ] [ بازدید : 74 ] [ ]
الگو پذیری از امام موسی کاظم(ع)
سلام خدمت شما دوستان عزیز

امروز در رابطه با بحث الگو پذیری از امام موسی کاظم (ع)مطلبی براتون آوردم


این مطلب از سایت:تدبر
تصویر مرتبط
الگوپذیری از امام موسی کاظم (ع) باعث رشد عشق و محبت در جامعه می شود.
الگوپذیری از امام موسی کاظم (ع) با جاری ساختن مهر و محبت در روابط خانوادگی و اجتماعی بسیاری از دشمنی‌‌ها و کدورات‌ها را از بین می برد.
یکی از صفات برجسته امام موسی کاظم (ع) صبر و بردباری بود. به همین جهت ایشان به کاظم یعنی کسی که خشم خود را فرو می برد لقب گرفتند. ایشان با صبر و شکیبایی خود از بسیاری از خطاها و اشتباهات دیگران چشم‌پوشی می کردند و همین عامل باعث جذب افراد به ایشان می شد.
فردی بر اثر جهل و نادانی، امام موسی کاظم (ع) را مورد اهانت قرار داد. یاران ایشان خواستند آن فرد را تنبیه کنند اما امام مانع کار آنها شد. بعد از مدتی امام موسی کاظم (ع) به سراغ آن مرد رفت و او را در مزرعه‌اش یافت. امام موسی کاظم (ع) به آن مرد گفتند: انتظار داری چقدر از این مزرعه درآمد داشته باشی. او گفت: ۱۰۰ درهم. امام موسی کاظم (ع) به او ۲۰۰ درهم دادند و گفتند: ۱۰۰ درهم به خاطر انتظارت و ۱۰۰ درهم دیگر را صرف زندگی خود و خانواده‌ات کن.
این عمل بزرگوارانه امام موسی کاظم (ع) تحولی در آن مرد بوجود آورد. به طوری که او از مریدان و ثناگویان آن حضرت شد.
متأسفانه امروزه بسیاری از افراد در اثر فشارهای زندگی کم‌طاقت شده‌اند. این امر باعث می شود آنها به سرعت تحریک‌پذیر و عصبانی شوند. عصبانیت با برهم زدن آرامش روی فرد، او را به انواع بیماریهای جسمی و روانی مبتلا می کنند. علاوه بر این روابط خانوادگی و اجتماعی او را خدشه‌دار می سازد. با کمی گذشت و شکیبایی بسیاری از اختلافات خانوادگی و کدورت ها برطرف می شود. بردباری کدورت ها را کم‌رنگ کرده و موجب افزایش مهر و محبت بین افراد می شود.
رفیعی با بیان اینکه امام موسی کاظم (ع) شیفته عبادت خداوند متعال بودند، یادآور شد: امام موسی کاظم (ع) از هر فرصتی برای راز و نیاز با پروردگار خویش استفاده می کردند. ایشان بیشتر عمر شریف خود را در زندانهای بنی‌عباس سپری کردند. زمانی که هارون‌الرشید از زندان‌بانان خود احوال مردم را جویا شد. آنها در جواب گفتند: امام موسی کاظم (ع) را در حال عبارت و سجده یافتیم و هرگز کلمه‌ای ناروا و ناشایست از ایشان نشنیدیم.
خود تأکید می کردند که هرگز زیر بار ظلم ستمکاران نروند. روزی فردی نزد امام آمد و گفت: من شترهایم را به هارون‌الرشید کرایه دارم. کارم چگونه است؟ امام (ع) در جواب فرمودند: آیا انتظار نداری که هارون تا پایان حج زنده بماند تا کرایه شتران تو را بدهد. همین قدر انتظار تو را در ظلم آنها شریک می سازد. ایشان به عده‌ای از شیعیان که در دستگاه بنی‌عباس کار می کردند، می فرمود: اگر کار شما در جهت خدمت به مردم و گره‌گشایی از کار آنها باشد، مانعی نخواهد نداشت.



نویسنده:حاجیه تقی زاده فانید
از وبسایت تدبر

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 9 ارديبهشت 1397 ] [ 21:12 ] [ حدیثه ] [ بازدید : 64 ] [ ]
داستان هایی زیبا از امام موسی کاظم(ع)
سلام

امروز چندتا داستان زیبا از زندگی امام موسی کاظم(ع) براتون آوردم
حتما همه ی داستان ها رو بخونید
بسیار زیبا هستند
یکی تا از داستان ها رو اینجا آوردم بقیه در ادامه مطلب هستن
روی ادامه ی مطلب کلیک کنید تا بتونین ادامه ی داستان هارو بخونید

نظر هم یادتون نره

داستان اول :

مسجد داشت خلوت می شد. نماز جماعت تمام شده بود. عده زیادی بلند شده و رفته بودند. تنها چند نفری نشسته بودند یا نماز می خواندند. امام موسی کاظم(ع) مشغول نماز خواندن بود. زکریا اعور تکیه داده بود به دیوار صحن. عجله ای برای رفتن نداشت. منتظر بود امام نمازش را تمام کند تا ایشان را همراهی کند. پیرمردی هم نزدیک امام نشسته بود. او هم انگار عجله ای برای رفتن نداشت. شاید هم خم و راست شدن و سجده و رکوع خسته اش کرده بود. آخر پای پیرمرد درد می کرد. به زحمت می توانست روی پا بند بشود و بدون عصا، اصلاً نمی توانست راه برود. مدتی بعد، پیرمرد تصمیم گرفت بلند شود و راه بیفتد. به سختی روی پاهای لرزانش بلند شد، اما انگار بعد یادش آمد که فراموش کرده عصایش را بردارد. خم شدن و برداشتن عصا، برایش سخت بود. یکی دو بار تلاش کرد، اما نتیجه ای نگرفت. زکریا فاصله اش با پیرمرد زیاد بود نمی توانست، به کمکش برود و شاید تنبلی اش می آمد از سر جای خود برخیزد. اما در همین موقع، اتفاق عجیبی روی داد. امام موسی کاظم در همان حال نماز، عصای پیرمرد را برداشت و به او داد و بعد نمازش را ادامه داد. آن وقت بود که زکریا، هم از کارش پشیمان شد و هم فهمید که کمک کردن به پیرمرد ناتوان، چه قدر می تواند مهم باشد، آن قدر که بتوان سر نماز هم این کار را کرد.


ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ يکشنبه 2 ارديبهشت 1397 ] [ 20:02 ] [ حدیثه ] [ بازدید : 70 ] [ ]
حکایاتی از امام موسی کاظم (ع)

سلام

امروز چند روایت بسیار زیبا از امام موسی کاظم(ع) براتون آوردم.

حتما بخونید بسیار زیبا هستن

ارزش کار

علی بن ابی حمزه گوید: امام کاظم علیه السلام را دیدم که مشغول کار و فعالیت در زمین خودش بود به گونه ای که عرق بر بدنش جاری بود به او عرض کردم فدایت شوم دیگران کجا هستند که شما اینگونه به زحمت افتادید؟ حضرت فرمودند: ای علی ! کسی که بهتر از من و پدرم بود با دست خود در زمین کار می کرد. عرض کردم : او چه کسی بود؟

امام علیه السلام فرمود: رسول خدا امیرالمومنین علیه السلام و پدران من همه بادست خود کار می کردند و البته کار کردن عمل پیامبران و جانشینان آنها و بندگان شایسته خداوند است.

پاداش پاسخ نیک

فقیری به حضور امام کاظم (علیه السلام) آمد و عرض کرد: تهیدست هستم مرا از تهی دستی و فقر نجات بده ، اگر صد درهم پول داشته باشم ، با تجارت و خرید و فروش خود را از فقر و ناداری نجات می دهم . امام کاظم (علیه السلام) با روی خوش و لبخند، به او فرمود: من از تو یک سؤ ال می کنم ، اگر پاسخ صحیح دادی ، ده برابر خواسته تو را به تو خواهم داد. فقیر عرض کرد: بپرسید.

امام کاظم (علیه السلام) فرمود: اگر بنا باشد تو در دنیا برای خود آرزوئی کنی ، چه آرزو می کنی؟ فقیر گفت : آرزو می کنم توفیق انجام حقوق برادران دینی بیابم ، و برای حفظ دین و برادران دینی ، قانون تقیه را رعایت کنم . امام کاظم (علیه السلام) فرمود: چرا دوستی با ما خاندان را، آرزو نمی کنی . او عرض کرد: این صفت در من هست ، خدا را برداشتن چنین نعمتی سپاس ‍ می گویم ، و از درگاهش می خواهم ، تا خصال نیکی که ندارم به من بدهد. امام کاظم (علیه السلام) فرمود: پاسخ نیکی دادی ، آنگاه دو هزار درهم (که ۲۰ برابر خواسته او بود) به او داد و فرمود: این پول را در خرید و فروش مازور به کار ببرید زیرا کالای خشک است (و کمتر آسیب پذیر است (. به این ترتیب به او کمک کرد، و او را برای تجارت و کسب و کار تشویق و راهنمایی فرمود.

هم نشینی با ضعفا

امام کاظم علیه السلام بر مرد سیاه پوست و زشت رویی گذر کرد، بر او سلام کرد و نزد او فرود آمد و مدتی طولانی با او گفتگو کرد. آنگاه فرمود: اگر حاجتی برای او پیش آمد آن را بر آورده می کند. در این هنگام شخصی گفت : یا بن رسول اللّه شما با آن منزلتی که دارید نزد این مرد فرود می آیید آنگاه از نیازهایش سوال می کنید در حالی که او به شما محتاج تر است . امام علیه السلام فرمود: بنده ای از بندگان خداست که به حکم قرآن برادر ماست و در زمین خدا حرکت می کند و با او از یک پدریم و او آدم است و یک دین داریم که اسلام است و شاید روزگار ما را نیازمند او کند و پس از اینکه بر او بالیدیم ما را در برابر خود متواضع بیند.

منبع:پایگاه اختصاصی امام موسی کاظم (ع)

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 27 فروردين 1397 ] [ 18:19 ] [ حدیثه ] [ بازدید : 61 ] [ ]
احادیث امام موسی کاظم (ع)

سلام

امروز هم با ی پست دیگه در خدمتتون هستم

امروز چند تا از سخنان و احادیث ارزشمند امام موسی کاظم(ع) رو براتون آوردم.

بیش تر احدایث در ادامه هستن برای خواندن احادیث بیش تر به ادامه مطلب مراجعه کنید

منتظر نظراتون هستم


۱. قَالَ علیه‌السلام: يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ‏ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)

فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزی‌رسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].

۲. وَ قَالَ رَجُلٌ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیه‌السلام یتَوَكلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ.(بحارالانوار،جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)

مردى گفت: از امام کاظم علیه‌السلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.


۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى كتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكتَبَ علیه‌السلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ.(کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)

عبداللَّه‌بن‌یحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیه‌السلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیه‌السلام [در جواب‏] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.


۶. قَالَ عليه‌السلام:‏ إِياك أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيهِ فِي مَعْصِيةِ اللَّهِ.(بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)

فرمود: بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.


۷. قَالَ عليه‌السلام: الْمُؤْمِنُ مِثْلُ كفَّتَي الْمِيزَانِ كلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ.( بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)

فرمود: مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.


۱۲. قَالَ عليه‌السلام: لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَينَك وَ بَينَ أَخِيك وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَياءِ.(کافی، جلد۲،‌ صفحه۶۷۲)

فرمود: احترام بین خویش و برادرت را از میان مبر و اندکى از آن را باقى گذار؛ چرا که از میان رفتن احترام در واقع از میان رفتن حیاست.

بقیه در ادامه مطلب.....

ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ جمعه 24 فروردين 1397 ] [ 12:25 ] [ حدیثه ] [ بازدید : 68 ] [ ]
زندگینامه امام موسی کاظم(ع)
به نام خداوند بخشایشگر
سلام

امروز در رابطه با زندگینامه امام موسی کاظم (ع) مطالبی آوردم که مقدمشو همینجا میتونین بخونین ولی ادامه ش توی ادامه مطلب هستش
ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (ع) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (ع) است. تولد ان حضرت در ابواء (محلی میان مکه و مدینه) به روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ق واقع شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به العبا- الصالح بود و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و الام زمانه مشهور به (الکاظم) گردید آن حضرت به کنیه های ابو ابراهیم و ابوعلی نیز معروف بوده است. مادر ان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم مکردند. بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) در بیست سالگی به امامت رسید و 35 سال رهبری و ولایت شیعیان را بر عهده داشت .
تصویر مرتبط
در ادامه مطالبی با عنوان چگونگی به امامت رسیدن آن حضرت،شخصیت اخلاقی،برخورد حاکمان سیاسی معاصر با امام،زندانی نمودن امام و چگونگی شهادت،همسر امام موسی کاظم (ع)،فرزندان امام موسی کاظم(ع)و تاثیر علمی آن بزرگوار مطرح شده

پیشنهاد میکنم شما عزیزان حتما این مطالب رو در ادامه ی مطلب بخوانید


ادامه مطلب

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 20 فروردين 1397 ] [ 15:17 ] [ حدیثه ] [ بازدید : 65 ] [ ]
آخرین مطالب

ساخت وبلاگ تالار درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]